جمال ساداتیان: نگذاریم حرف مردم تلنبار شود
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۳۰۳۴۸
در ادامه سلسله گزارش و مصاحبهها با موضوع سینمای سیاسی در ایران، سید جمال ساداتیان که سابقه ساخت فیلمهایی همچون «به رنگ ارغوان» ابراهیم حاتمیکیا، «چهارشنبه سوری» اصغر فرهادی و «متری شیش و نیم» سعید روستایی را دارد، درباره علت بیتوجهی به کارکرد فیلمهایی سیاسی و منتقدانهی اجتماعی صحبت کرد و ضمن انتقاد از برخی سیاستگذاریها در وزارت ارشاد، خاطراتی را از برخی فیلمهایش نقل کرد که چطور برداشتهای سیاسی باعث بروز مشکل در روند تولید یا نمایش آنها شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این تهیهکننده ابتدا در پاسخ به اینکه آیا رکود گیشهی سینماها را در چند ماه اخیر میتوان قهر مخاطب دانست؟ بیان کرد: در شرایط مشابه جامعهی فعلی ما فیلمهایی که نقدهای اجتماعی با رگههایی از موضوعات سیاسی داشته باشند، احتمالا بیشتر مورد توجه قرار میگیرند و فکر میکنم موثر خواهد بود که فیلمهای سیاسی و اجتماعی با نقدهای بیشتر اکران شوند تا مردم ببینند که در شرایط امروز به جای اینکه حرفهای خود را در خیابان بزنند، بخشی از آنها را میتوانند در فیلمها ببینند.
ساداتیان در پاسخ به اینکه چرا در سالهای گذشته آن طور که باید، اجازه ساخت فیلم سیاسی با دیدگاههای مختلف داده نشده تا شاید بیانگر بخشی از دغدغههای مردم باشد و آیا اگر این اجازه داده داده شده بود، این امکان وجود داشت که چنین فیلمهایی انباشت خشم و ناراحتی مردم را کم کند؟ گفت: به طور مطلق نمیتوانم بگویم که اگر مردم معترض، مطالبات خود را در فیلمها میدیدند به خیابان نمیآمدند، چون به نظرم حجم مطالبات مردمی روز به روز انباشته میشود و فراتر از آن چیزی است که گاهی در شبکههای اجتماعی و مطبوعات مطرح میشود ولی سینما به دلیل آن که "تصویر" است و تصویر هم تاثیرگذاری بیشتری دارد، شاید اگر این مطالبات در قالب تصویر ارائه میشد میتوانست جامعه را کمی تسکین دهد.
وی ادامه داد: متاسفانه ما حزبهای سیاسی نداریم و این تقصیر آنهایی است که اجازه نمیدهند حزبها رسالت خود را انجام دهند. آنچه به اسم حزب داریم، غالبا موقع انتخابات پیدا میشود و وقتی میآید که دیگر کارکردی ندارد. البته این را هم باید اشاره کرد که مردم الان دیگر به احزاب خیلی اعتماد ندارند، چون آنها نمیتوانند به وظایف خود عمل کنند.
سینما میتواند کارکرد بهتری داشته باشد اگر...
ساداتیان افزود: اگر در فیلم های سیاسی - اجتماعی بتوانیم بخشی از حرفهای جامعه را بگوییم، به نظرم در شرایط جامعه بیتأثیر نیست، ضمن اینکه مردم دوست دارند جدا از اینکه حرف دل آنها زده میشود، جایی هم کاری اجرا شود. نباید اینطور باشد که حرف زده شود اما گوش شنوایی وجود نداشته باشد یا ترتیب اثر داده نشود. این مهم است که مطالبات، مورد توجه باشد و زمینه اجرایی به خود بگیرد. اگر قرار است موضوعی در قالب بیانیههای سیاسی یا تصویر گفته شود، باید مسئولان امر به آن توجه کنند و اگر این طور باشد آن وقت سینما میتواند کارکرد بهتری داشته باشد؛ البته اینها با این فرض است که اجازهی مطرح کردن برخی مسائل را در سینما داشته باشیم.
او در پاسخ به اینکه خودش تا به حال چند بار خواسته فیلم سیاسی بسازد، گفت: یک فیلم ساختیم (به رنگ ارغوان) که همان کافی بود؛ البته «به رنگ ارغوان» خیلی سیاسی نبود ولی بهخاطر حاشیههای سیاسی، پنج سال توقیف شد، بعد از آن دیگر چطور میخواستم فیلم دوم را بسازم؟ بخصوص آنکه برای ساخت یک فیلم اجتماعی ساده هم به مشکل برمیخوریم، چه رسد به اینکه فیلم سیاسی بسازیم. «به رنگ ارغوان» رگههای بسیار رقیقی از سیاست داشت ولی وقتی «متری شیش و نیم» را هم (به عنوان یک فیلم اجتماعی) ساختیم با مشکل مواجه شدیم.
میگفتند چرا مامور امنیتی «به رنگ ار غوان» عاشق میشود و تمرد میکند؟
این تهیهکننده دربارهی اصلیترین مشکلی که «به رنگ ارغوان» را به توقیف کشاند و برای «متری شیش و نیم» مشکل ایجاد کرد، توضیح داد: در «به رنگ ارغوان» میگفتند چرا یک مامور امنیتی را اینطور نشان دادید؟ چرا این مأمور امنیتی اینطور عاشق میشود و بعد هم تمرد میکند؟ درباره «متری شیش و نیم» هم میگفتند پلیس ما این شکلی نیست. میخواستیم قوه قضاییه را نقد کنیم، میگفتند قاضیهای ما این شکلی نیستند. اما جای سوال است که مگر ماموران دولتی انسان نیستند؟ آیا همه مصون از خطا هستند؟ متاسفانه مسئولان ذیربط آنها اصلاً علاقه ندارند حتی به اندازه یک اپسیلون از خطاهایی که در سازمانها وجود دارد به تصویر کشیده شود. پلیس و مامور اطلاعاتی باید حتما آنکادر شده نمایش داده شوند، فقط باید نکات مثبت را نشان دهیم و آنچه در پیگیری برای این فیلمها بیشتر متوجه شدم این بود که آنها میخواهند کارکنان هر سازمانی منزه از هرگونه خطا به تصویر کشیده شوند؛ در حالی که وقتی مردم این کاراکترها را به این فرم در فیلمها میبینند و بعد خلاف آن را در جامعه مشاهده میکنند، طبیعی است که چنین کاراکترهایی برایشان جذابیت نداشته باشد.
با این دستفرمان سینما از جامعه عقب افتاده
ساداتیان در پاسخ به اینکه حالا با اعتراضهای اخیر در جامعه، سینما چقدر باید رو به جلو حرکت کند تا از مخاطب عقب نباشد؟ اظهار کرد: به نظر من با این دست فرمانی که معاونت سینمایی در پیش گرفته سینما از جامعه عقب افتاده و هیچ چشماندازی هم نمیبینم که اجازه داده شود وارد حوزههای اجتماعی و سیاسی شویم. همه فیلمها باید یک حالت سرگرمکننده داشته باشند، هرچند اینکه چقدر میتوان فیلم طنز و سرگرمکننده را ساخت هم نمیدانم، چون تکرار این نوع سینما هم به مرور کارکرد خود را از دست میدهد. سینما باید مجموعهای از تمام موضوعها و ژانرها را در خود داشته باشد. اگر قرار است ۱۰۰ فیلم در سال ساخته شود، باید تعدادی از آنها پلیسی باشد، تعدادی سیاسی، تعدادی کمدی و چند تا هم اجتماعی و ... تا به نوعی تقسیم کار شود اما در حال حاضر شرایط را برای چنین تنوع ژانری خیلی مساعد نمیبینم.
تهیهکننده فیلمهای «دایره زنگی» و «برف روی کاجها» درباره اینکه مدتی قبل یکی از مسئولان سازمان سینمایی با ساخت فیلم از اتفاقهای اخیر مخالفتی نکرده بود، گفت: باید ببینیم با چه عینکی این اجازه داده میشود که فیلمی از وقایع اخیر ساخته شود. آیا اجازه میدهند نشان دهید که یک پلیس مردم را در خیابان زده است؟ البته جواب این است که این اتفاق متقابل بوده و مردم هم خشونت نشان داده و نیروی بسیج یا پلیس را زدهاند؛ بله هر دو طرف بوده اما آیا اجازه داده می شود که این جریان از هر دو طرف و همزمان با هم در یک فیلم نشان داده شود؟ بجز اینها، آیا اجازه داده میشود که در یک فیلم سینمایی ریشهیابی شود که چطور این بحرانها به وجود آمدند؟ بحرانی که الان در کشور ما به وجود آمده، ملغمهای از چند خواسته است که تحلیل کردن آن بسیار سخت خواهد بود یعنی به نظر میرسد مطالبات سیاسی در آن خیلی کمتر باشد و اتفاقا مطالعات اجتماعی و اقتصادی در آن بیشتر است.
ساداتیان با اشاره به اینکه در برخی کشورهای دیگر فضای نقد سیاسی خیلی بازتر است، ادامه داد: یک بار ویدیویی دیدم که رابرت دنیرو (بازیگر) رسما به ترامپ (رییس جمهور پیشین امریکا) اهانت کرد و او را مورد نقد قرار داد. ما باید اجازه دهیم که بخشی از حرفها -حال نه با توهین و اهانت- گفته شود، تا اینطور تلنبار نشود که خود را این چنین بروز دهد. آماری که برای انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم در کشور ارائه شد، آمار قابل تاملی بود؛ یعنی در بهترین حالت این بود که یک چهارم جمعیت در انتخابات شرکت کرده بودند و اگر بخواهیم کشور را با این درصد مشارکت اداره کنیم، یک زنگ خطر خواهد بود. واقعا سوال است که چرا میخواهیم کشور را با ۲۵ درصد اداره کنیم و بقیه را نادیده بگیریم؟ اگر آن روز این زنگ خطر به صدا درمیآمد و برای آن راه حل میاندیشیدند، به نظر میرسد کار به اینجا نمیکشید.
وی در پایان درباره پروژههای جدید سینماییاش گفت: همین امسال دو فیلمنامه به ارشاد دادم، یکی کمدی و یکی هم اجتماعی که هر دوی آنها متوقف ماندهاند اما ماجرای اصلی این است که مثلا وقتی میخواهی نیروی انتظامی را نقد کنید در ارشاد میگویند داستان را ببرید به نیروی انتظامی بدهید تا بخوانند و اجازه ساخت آن را بگیرید. مسئله اینجاست که من چرا و چطور باید چنین کاری را انجام دهم؟ وقتی مثلا میخواهم قوه قضاییه را نقد کنم چطور باید از قوه قضاییه تاییدیهی ساخت فیلم بگیرم؟ من نمیدانم این چه رویکردی است که اتخاذ شده؟ وزارت ارشاد باید سینهی خود را ستبر کند، بستری فراهم کند و پشت دست اندرکاران سینما بایستد، نه اینکه تاکید کند برای هر نقد مشروع و قانونی و انسانی از نیروی انتظامی، شهرداری یا هر نهاد و دستگاه دیگر اجازه بگیریم. اگر این طور باشد که چیزی از فیلمها باقی نمیماند.
ساداتیان همچنین یادآوری میکند: این روند در دورههای گذشته هم بوده اما نه با این شدتی که الان تجربه میکنیم. در گذشته گاهی رایزنیهایی میکردند تا آن دستگاه خاص در جریان باشد که قرار است فیلمی ساخته شود اما الان میگویند سناریو را آنجا ببر و وقتی آن را تایید کردند ، میتوانید فیلم بسازید.
۵۵۲۴۷
کد خبر 1707822منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: سینمای ایران فیلم سرگرمی اصغر فرهادی متری شیش و نیم رنگ ارغوان اجازه داده فیلم ها فیلم هایی ساخت فیلم ی اجتماعی یک فیلم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۳۰۳۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معلمِ متفکر
۱۲ اردیبهشت ماه، سالگرد ترور آیتالله مرتضی مطهری، تئوریسین جمهوری اسلامی ایران است. شخصیت متفکر، محقق، عالم، نویسنده، مدرس و دانشمند اسلامشناسی که به گفته رهبر انقلاب «نظام جمهوری اسلامی، بر پایه آن تفکر و برداشتی از اسلام بنا شده که آقای مطهری آن را ارائه کرده است».
به گزارش خبرگزاری ایمنا، علامه شهید مرتضی مطهری (ره) از دو جهت در روند نهضت اسلامی مردم ایران که به پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ انجامید، نقشی اساسی ایفا کرد؛ یکی از این جهت که وی در جایگاه نظریهپردازی و تولید فکر دینی قرار گرفت و توانست هم بسیاری از کنشگران سیاسی این نهضت را از فروغلتیدن در اندیشههای مارکسیستی و الحادی و التقاطی بازدارد و هم به اشکالات و شبهات نظری ساخته و پرداخته شده از سوی فعالان گفتمان مارکسیستی و التقاطی پاسخ متقن گوید؛ دیگر اینکه شهید مطهری از جهت تصمیمسازی سیاسی کلان و راهبردی، در مرتبه پس از امام خمینی (ره) قرار داشت؛ چراکه امام، اعتمادی وصفناپذیر به وی داشت. به سبب همین منزلت تئوریک و جایگاه سیاسی، میباید آرا و نظریات شهید مطهری را با حساسیت و دقتی وافر مطالعه کرد و اعتنا و اتکایی درخور، نسبت به آنها روا داشت.
مطهری در عین داشتن نگاههای نوآورانهای که از چهارچوب زمانه نیز فراتر بود، خطوط قرمز و اصول ثابتی داشت؛ بهگونهای که میتوان گفت ایدئولوژی مطهری به هیچ قیمتی خریدنی نبود؛ در خاطرات نزدیکان شهید آمده است: «نفر دوم انقلاب و تنها کسی که استدلالهای او را امام (ره) بدون بحث میپذیرفت، مرتضی مطهری بود».
مطهری نه صرفاً یک مبارز انقلابی و کنشگر مدنی بلکه یک نظریهپرداز جامعالکمالات و عقل و مغزِ متفکر انقلاب اسلامی بود؛ او فهمیده بود که مبارزات میدانی و عینی و عملگرایانه را بسیاری میتوانند انجام دهند، اما مواجه با افکار مارکسیستی و سکولاریستی کار هرکسی نیست؛ نظریهپرداز افق تاریخی خلق میکند و مطهری در زمانه پرتلاطم خود، تفکر دینی را از زوال و انحراف نجات داد و با سرآمدان جریانات الحادی دست به گریبان شد.
مبانی فکری و سیاسی جمهوری اسلامی مبتنی بر دیدگاههای اندیشمندانی همچون مطهری است؛ وی در باب مسئله اسلامیت و جمهوریت اینطور میگوید: «کلمه جمهوری (شکل) و اسلامی (محتوای) آن را مشخص می کند. جمهوری یعنی حکومتی که مردم حق انتخاب دارند، رئیس حکومت موقتی است و هرچند سال عوض می شود. اسلامی هم یعنی اداره حکومت با اصول و مقررات اسلامی و حرکت در مدار اصول اسلامی»؛ او حکومت اسلامی را ادامه حرکت انبیاء و اولیاء (ع) میداند.
استاد مطهری این اصل دموکراسی را هم که مردم باید بر حاکمان نظارت داشته باشند، می پذیرد و می گوید: «هر مقام غیر معصومی که در وضع غیر قابل انتقاد، قرار گیرد، هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام».
مطهری طرح همبستگی دین و سیاست و آگاهی سیاسی را ضرورت شرعی اعلام می کند و جدایی دین و سیاست را طرح عاملان استعمار قلمداد میکند. به نظر وی، اسلام هنگامی قادر است در مقابل نظام های الحادی مقاومت کند که به صورت فلسفه زندگی حکومت کند و به گوشه مساجد و معابد محدود نباشد.
گروهک فرقان که به سرکردگی اکبر گودرزی مسئولیت به شهادت رساندن استاد مطهری را به عهده گرفت، در حالی یکی از علل واهی این ترور را چنین میخواند: «چون در منطقۀ قلهکِ تهران، خانه خریده است (مرتضی مطهری) و با اتومبیل شخصی رفتوآمد میکند، پس با اشرافیگری و سرمایهسالاری موافق است»، که خطابههای این علامه شهید در بهشت زهرا (س) و دقیقاً یک ماه قبل از شهادتش، شخصیت دیگری را به ما مینمایاند؛ وی گفته بود: «اگر واقعاً اذعان کردیم به اینکه انقلاب ما یک انقلاب ماهیتاً اسلامی بوده، یعنی عدالتخواهانه بوده ولی عدالت اسلامی! آینده این انقلاب آن وقت محفوظ خواهد بود و این انقلاب آن وقت تداوم پیدا خواهد کرد که اولاً مسیر عدالتخواهی را برای همیشه ادامه بدهد؛ یعنی دولتهای آینده واقعاً و عملاً در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکافهای طبقاتی اقدام کنند، تبعیضها را واقعاً از میان ببرند؛ جامعه توحیدی به مفهوم اسلامی، جامعه بیطبقه به مفهوم اسلامی نه جامعه بیطبقه به مفهومی که دیگران می گویند (اشاره به تفکرات مارکسیستی گروهک فرقان) _که میان اینها از زمین تا آسمان تفاوت است_ ایجاد کنند، دولتِ حال و آینده برای برقراری جامعه بی طبقه اسلامی کوشش کنند و الّا اگر عدالت فراموش شود انقلاب شکست می خورد چون اصلاً ماهیت این انقلاب ماهیت عدالتخواهانه بوده است.
یکی دیگر از سیبلهای حملات فکری استاد مطهری، تفکرات مارکسیستی بود؛ بهگونهای که مارکسیسم با هر حرکت سیاسی، مذهبی به شدت مخالفت میکرد و اساساً دین را افیون جامعه میپنداشت. آنان نه تنها معتقد به جدایی دین از سیاست بودند بلکه با همه توان مشتاق بودند تا دین را از اجتماع ریشهکن کنند.
مرتضی مطهری در یکی از سخنرانیهای کوبنده خود در اوایل انقلاب اینطور میگوید: «اینکه مادیون و ضدمذهبها میگویند دین تریاک جامعه است، تخدیر است، عامل رکود و توقف است، توجیهگر مظالم و تبعیضات است، نگهبان جهل است، افیون تودههاست، راست است اما درباره مذهب حاکم و مذهب شرک و مذهب تبعیض که سوار بر تاریخ بوده و دروغ است درباره مذهب راستین، مذهب توحید، مذهب محکومان و مستضعفان که همواره از صحنه زندگی و تاریخ بیرون رانده شده است».
استاد مطهری در رد تفکرات سکولاریستی نیز اینطور بیان میکند: «همبستگی دین و سیاست که امثال سید جمالالدین (اسدآبادی) مطرح میکردند به معنای این نبود که (حاکمان) با استبداد سیاسی به خود قداست دینی بدهند، بلکه برعکس به معنی این است که توده مسلمان دخالت در سرنوشت سیاسی خود را یک وظیفه و مسئولیت مهم دینی بشمارد. همبستگی دین و سیاست به معنی وابستگی دین به سیاست نیست بلکه به معنی وابستگی سیاست به دین است».
شهید مطهری از سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با احساس خطر نسبت به آثار مخرّب و مسموم تفاسیر التقاطی و مارکسیستی گودرزی به روشنگری در این زمینه پرداخت. حجتالاسلام ناطق نوری در مورد جدّیّت شهید مطهری در برخورد با انحرافات فکری اکبر گودرزی میگوید: اولین کتابی که از گروه فرقان به دستم رسید، جزوه تفسیر سوره فرقان بود. من این کتاب را نزد مرحوم مطهری بردم و ایشان هم به من فرمودند: «هرچه از اینها گیرتان آمد برای من بیاور.» روزی به ایشان گفتم: «حاجآقا شأن شما بالاتر از این حرفهاست که وقتتان را صرف لاطائلات (حرفهای باطل) این پسرک کنید». ایشان جواب بسیار جالبی داد و فرمود: «فلانی! جوانهایی که این کتابها را میخوانند، نمیدانند یک بچهای به نام اکبر گودرزی این را نوشته، آنها تحت تأثیر این ادبیات و تفسیرهای کذایی و پرجاذبه قرار میگیرند. بنابراین من باید پاسخ اینها را بدهم تا جوانها از انحراف مصون بمانند. شأن روحانیّت و ما در این است که جوانها را حفظ کنیم و جلوی هر چیزی را که موجب انحراف آنها میشود، بگیریم.»
ضاربان شهید مطهری در تماس با روزنامههای کثیرالانتشار خود را اعضای گروه فرقان معرفی کرده و از ترور چندین تن از شخصیتهای سیاسی و مذهبی در آینده خبر دادند. در اطلاعیهای دلایل فرقان برای ترور شهید مطهری اینگونه بیان شده بود: «۱- همکاری با رژیم طاغوتی قبلی ۲- همکاری با رژیم ضد توحیدی فعلی و طراحی سیاستهای دیکتاتوری آخوندیسم ۳- مفسد فیالارض ۴- بدعتگذاری در دین و جعل اصطلاح دروغین «ماتریالیسم منافق» ۵- کوشش برای بازسازی ارتش ضد ملی ۶- سکوت در برابر کشتار وحشیانه خلق مسلمان کرد، ترکمنصحرا و… توسط ارتش».
گروهک الحادی فرقان متفکری را به همکاری با رژیم ضد توحیدی و طراحی سیاستهای دیکتاتوری آخوندیسم متهم میکردند که آن شخصیت توأمان به آزادی اندیشهها و رشد اجتماعی مردم اعتقاد راسخ داشت؛ مرتضی مطهری در همین باب میگوید: «بسیاری از مسائل اجتماعی است که اگر سرپرستهای اجتماع افراد بشر را هدایت و سرپرستی نکنند، گمراه میشوند. اگر هم بخواهند ولو با حسن نیت به بهانه اینکه مردم قابل و لایق نیستند و خودشان نمیفهمند آزادی را از آنها بگیرند به حساب اینکه مردم خودشان لیاقت ندارند، این مردم تا ابد بیلیاقت باقی میمانند.
مثلاً انتخابی میخواهد صورت بگیرد، حالا یا انتخاب وکیل مجلس و یا انتخاب دیگری؛ ممکن است شما که در فوق این جمعیت قرار گرفتهاید واقعاً حسننیت هم داشته باشید و واقعاً تشخیص شما این باشد که خوب است این ملت فلان فرد را انتخاب بکند، و فرض میکنیم واقعاً هم آن فرد شایستهتر است، اما اگر شما بخواهید این را به مردم تحمیل بکنید و بگویید شما نمیفهمید و باید حتماً فلان شخص را انتخاب بکنید، اینها تا دامنه قیامت مردمی نخواهند شد که این رشد اجتماعی را پیدا کنند. اصلاً باید آزادشان گذاشت تا فکر کنند، تلاش کنند، آنکه میخواهد وکیل بشود تبلیغات کند، آن کسی هم که میخواهد انتخاب بکند مدتی مردد باشد که او را انتخاب بکنم یا دیگری را، او فلان خوبی را دارد، دیگری فلان بدی را دارد. یک دفعه انتخاب کند، بعد به اشتباه خودش را پی ببرد، باز دفعه دوم و سوم تا تجربیاتش کامل بشود و بعد به صورت ملتی در بیاید که رشد اجتماعی دارد. و الّا اگر به بهانه اینکه این ملت رشد ندارد باید به او تحمیل کرد، آزادی را برای همیشه از او بگیرند، این ملت تا ابد غیر رشید باقی میماند. رشدش به این است که آزادش بگذاریم ولو در آن آزادی ابتداً اشتباه هم بکند.»
در نهایت، بهانههای فرقان برای ترور شهید مطهری بدون داشتن هیچ مبنای شرعی، عقلی و قانونی و با کجفهمی و برداشتهای سلیقهای و خودسرانه گودرزی و همفکرانش، منجر به ریخته شدن خون پارهتن امام و امت اسلام شد.
کد خبر 749610